سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)

ساخت وبلاگ
یک نفر لخت شد و ایران بیدار شدایران را لخت کردندولی حتی یک نفر بیدار نشد. گلشیفته فراهانی معنی مفهومی:زنی به نیت اعتراض، سینه اش را عریان کرد و خلایق برآشفتند و یه پرخاش برخاستند.اماطبقه حاکمه جنقوری اسلامی،جامعه را بی رحمانه و بی شرمانه چپاول کرد و کسی کمترین اعتراضی نکرد.۱یک نفر لخت شد و ایران بیدار شدایران را لخت کردندولی حتی یک نفر بیدار نشد. مفهوم «لخت شدن» در این جمله گلشیفته فراهانیرانباید ساده لوحانه و کوته اندیشانه و تحت اللفظی معنی کرد.تفاوت لخت بودن با لخت شدن از زمین تا آسمان است.مفهوم «لخت شدن» در این جمله گلشیفته فراهانیمملو از مواد منفجره انتقادی ـ اجتماعی است.زنان و دختران خلق های بومی در استرالیا و افریقا و غیره از یک نظر فرقی با نران و پسران ندارند.همه از دم لخت می گردند.لخت شدن زنان با لخت بودن آنان یکسان نیست. لخت شدن به ویژه در اروپا یکی از فرم های انتقاد اجتماعی است.پشت سر این فرم انتقاد اجتماعیافکار و اهداف متفاوت و متنوعی قرار دارند.کسی که در ملأ عام لخت می شود،مثلاعملا و عینااعلام می دارد که چیزی برای نهفتن از خلایق ندارد.پاک و پاکدامن است و نه پلید و دامن آلوده.این فرم از انتقاد اجتماعیدر چند سال اخیربرای انتقاد بند تنبانی از معایب بند تنبانی در اروپا و امریکا مد شده بود.زنان و دختران و حتی نران و پسراننه بسان گلشیفتهبلکهبه کلی لخت می شدند.گلشیفته احتمالااین فرم انتقاد را از آنها اقتباس کرده و با محتوای انتقادی ـ اجتماعی پر کرده است.در این سخن گلشیفته فراهانی، دیالک تیک انتقاد (اعتراض) و استثماربه صورت دیالک تیک لخت شدن و لخت کردن بسط و تعمیم داده می شود.کشف این دیالک تیک توسط هنرمندی ـ سینماییفی نفسه فخرانگیز است.از ۸۰ میلیون سکنه جنقوری عقب م سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 20:17

پروفسور دکتر الفرد کوزینگبرگردانشین میم شین ۱۰ تفکر، عالی ترین مرحله کردوکار انعکاس واکنشی ـ مشروط است و پیشتاریخ بیولوژیکی طولانی ئی دارد:۱عنترهای پالتوپوش (Mantelpaviane) نمایندگان نمونه وار چارپایان در زمین در جانوران عالی، به ویژه در پریمات ها انعکاس واکنشی ـ مشروط بر بنیان نویروفیزیولوژیکی سیستم علامتی اولیه به مرحله تفکر تصویری ـ تجسمی ابتدائی رسیده است. (پریمات ها به فوق طبقه پستاندارن عالی اطلاق می شود.میمون ها یکی از زیر طبقه های پریمات ها هستند.واژه های فوقطبقه و زیرطبقه را به تقلید از واژه «زیرمجموعه» مصطلح در ریاضیات جدید می سازیم.میمون ها خود به دو دسته طبقه بندی می شوند:میمون های تردماغ (Feuchtnasenaffen (Strepsirrhini))میمون های خشکدماغ (Trockennasenaffen (Haplorhini))میمون های خشک دماغ شامل میمون های انسان واره (Menschenaffen (Hominidae)) و انسان ها (Menschen (Homo sapiens)) می شوند. مترجم)۲مجسمه عنتر ـ خدای مصر باستان گذار به تفکر انتزاعی (مجرد) و مفهومی بر پایه کردوکار اجتماعی (که به تدریج توسعه می یافت)، در اوان کودکی جامعه بشری در تأثیر متقابل با زبان (که همزمان و همگام با کردوکار اجتماعی پدید آمده و توسعه می یافت) صورت گرفته است: مراجعه کنید به زبان ۳ کارل مارکس (۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳)فریدریش انگلس (۱۸۲۰ ـ ۱۸۹۴) به قول مارکس و انگلس، «نخست کار و سپس ـ رفته رقته و همراه با آن ـ زبان، دو محرکه مهم بوده اند که تحت تأثیر آنها مغز میمون با همه تشابهات خود، به تدریج به مغز به مراتب بزرگتر و کاملتر انسان مبدل شده است.۴ با تشکیل تدریجی و لاینقطع مغز، تشکیل اولین کارافزارهای آن، یعنی اعضای حسی، دست در دست رفته است.۵ تلنگرهای پیاپی جدید ب سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 20:17

ﺑﻬﺎﺭ ﺧﺎﻣﻮﺵ از دفتر هوای تازه ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ(۱۳۲۸)ﺑﺮ ﺁﻥ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﮐﻪﺵ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﯿﻔﺮﻭﺧﺖﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﻭﮐﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭَﻑ ﺑﯽﺻﺪﺍ ﻣﺎﻧﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺁﯾﯿﻨﻪﯼ ﺯﻧﮕﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪﺑﺮ ﺁﻥ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ ﮐﻪﺵ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺠﻨﺒﺎﻧﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﮐﻪ ﮐﺲ ﺑﺮ ﺩﺭ ﻧﮑﻮﺑﯿﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮐﻪﺵ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﺸﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﺑﺮ ﺁﻥ ﭘﻠﻪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵﮐﺲﺍﺵ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ ﺩﯾﺮﯼ ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﻬﺎﺭِ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﯽﻣﺼﺮﻑ ﺍﻓﺘﺎﺩ!ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﻣﯽ ﺩﺭﻧﮕﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﮕﺬﺷﺖﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻮﯾﯽ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍِﺳﺘﺎﺩﻭﻟﯽ ﻧﺎﻣﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﯾﻪ، ﻧﺰ ﺩﺷﺖ.ﻧﻪ ﺩﻭﺩ ﺍﺯ ﮐﻮﻣﻪﯾﯽ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻩﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺩَﻡ ﺑﻪ ﻧﯽ ﺩﺍﺩﻧﻪ ﮔُﻞ ﺭﻭﯾﯿﺪ، ﻧﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﭘﺮ ﺯﺩﻧﻪ ﻣﺮﻍِ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ .□ﺑﻪ ﺻﺪ ﺍﻣﯿﺪ ﺁﻣﺪ، ﺭﻓﺖ ﻧﻮﻣﯿﺪﺑﻬﺎﺭ،آﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﮕﺸﻮﺩ ﮐﺲ ﺩﺭ.ﺩﺭﯾﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﮐﺲ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﮐﺲﺍﺵ ﺗﺎﺟﯽ ﺯ ﮔُﻞ ﻧﻨﻬﺎﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ.ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﻣﻪ ﺳﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﻪ ﻣﺮﻍ ﺍﺯ ﻻﻧﻪ، ﻧﻪ ﺩﻭﺩ ﺍﺯ ﺍﺟﺎﻗﯽ .ﻫﻮﺍ ﺑﺎ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻑ ﻧﺠﻨﺒﯿﺪﮔُﻠﯽ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﺪ ﺯ ﺑﺎﻏﯽ .ﻧﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ، ﻧﻪ ﮔﺎﻭﺁﻫﻦ، ﻧﻪ ﺍﺳﺒﺎﻥﻧﻪ ﺯﻥ، ﻧﻪ ﺑﭽﻪ… ﺩﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ، ﺧﺎﻣﻮﺵ.ﻧﻪ ﮐﺒﮏﺍﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧَﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﻩﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﺴﺘﻪ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺟﻮﺵ .ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﺭﺍﺑﻪﯾﯽ ﺍﺳﺒﯽ ﻧﺒﺴﺘﻨﺪﺳﺮﻭﺩِ ﭘُﺘﮏِ ﺁﻫﻨﮕﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﮐﺴﯽ ﺧﯿﺸﯽ ﻧﺒُﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻉﺳﮓِ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﻋﻮﻋﻮ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ.ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝﮐﻪ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﺩﻩﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﮔﺬﺍﺭﺩﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺪﻡِ ﺳﺎﻝﮐﻪ ﺷﺎﺩﺍﻥ ﯾﺎ ﻏﻤﯿﻦ ﺁﻫﯽ ﺑﺮ ﺁﺭﺩ.ﻏﺮﻭﺏِ ﺭﻭﺯِ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﮏ، ﺗﻨﻬﺎﺩﺭﯾﻦ ﺧﻠﻮﺗﮕﻪِ ﻏﻮﮐﺎﻥِ ﻣﻔﻠﻮﮎﺑﻪ ﯾﺎﺩِ ﺁﻥ ﺣﮑﺎﯾﺖﻫﺎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪﺳﺖﺯ ﻋﻤﻖِ ﺑﺮﮐﻪ ﯾﮏ ﺩَﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩ ﻏﻮﮎ…□ﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪ، ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺣﯿﺎﺗﯽﺩﺭﯾﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥﺳﺮﺍﯼ ﻣﺤﻨﺖﺁﻭﺭﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪ، ﺩﺭﯾﻐﺎ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻃﯽﮐﻪ ﺷﻤﻊ ﺍﻓﺮﻭﺯﺩ ﻭ ﺑﮕﺸﺎﯾﺪﺵ ﺩﺭ!پایان + نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 6:55 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 20:17

میم حجری https://hadgarie.blogspot.com/2023/09/blog-post_83.html ادامه دارد. سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:48

هیئت تحریریه کلکتیوبرگردان شین میم شین۱ ایده ئولوژی به سیستم ایده های سیاسی، فلسفی، مذهبی، هنری و غیره جامعتی اطلاق می شود که بنا بر مناسبات مادی جامعه، به ویژه بنا بر مناسبات تولیدی جامعه مشروط می شود. ایده ئولوژی به تبیین منافع طبقاتی معینی کمر برمی بندد و در راستای نفوذ (تأثیرگذاری) بر تفکر و احساس و عمل انسان ها سمتگیری می کند و در برگیرنده هنجارهای رفتاری، تصورات و ارزیابی های منطبق با آن مناسبات است.۲ ایده ئولوژی حامل خصلت طبقاتی است.۳ افکار طبقه حاکمه در هر دوران، افکار حاکم اند.۴ یعنی به قول مارکس، «هر طبقه اجتماعی که قدرت مادی حاکم باشد، همزمان قدرت فکری حاکم است.»۵ فرم و محتوای ایده ئولوژی هر طبقه اجتماعی، بسته به جایگاه آن طبقه اجتماعی در هر جامعه به لحاظ تاریخی معین، قبل از همه بنا بر مناسبات مالکیت بر وسایل تولید مشروط می شود. آنسان که بالاعم کلیه ایده ئولوژی های ماقبل سوسیالیستی، فقط در محدوده های معینی که با سیاست طبقاتی مطابقت دارند، انعکاس درست مناسبات جامعتی عینی اند و همزمان با عناصر مخدوش سازی، توهم و توجیه سرشته به دفاع از این مناسبات گره خورده اند. ۶ مثلا در ایده ئولوژی بورژوازی آغازین، منافع طبقاتی بورژوایی به مثابه منافع مجموعه جامعه و تحقق آماج های طبقاتی بورژوازی به مثابه تحقق منافع همه اقشار و طبقات اجتماعی تحت ستم و سلطه نمودار می گردد.۷ طبقه اجتماعی استثمارگر تازه به قدرت رسیده، هر چه بیشتر به سدی در راه توسعه فراتر جامعه تبدیل می شود، ایده ئولوژی آن به خدمت دفاع از حاکمیت در حال زوال آن طبقه در می آید. آنسان که به مبارزه بر ضد ایده ئولوژی طبقات اجتماعی تحت استثمار و ستم می پردازد و مدعی ابدیت مناسبات حاک سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:48

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت پانزدهم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!در ذکر حاتم کسی باز کرددگر کس ثنا گفتن آغاز کردحسد مرد را بر سر کینه داشتیکی را به خون خوردنش برگماشت که تا هست حاتم در ایام مننخواهد به نیکی شدن، نام منمعنی تحت اللفظی:جلوی پادشاه کریم و بخشندهنام و آوازه حاتم طایی بر زبان آمد.شاه کریم نسبت به حاتم حسودی اش شد و دلش از کین حاتم پر گشتوقاتلی به سراغش فرستاد.چون وجود حاتم را مانع شهرت خود به بخشندگی دید.سعدی در این بند شعر، به تصویر جهنم جامعه فئودالی می پردازد، جامعه ای که مشتی درنده تهی مغز خود خواه خود مرکزبین اداره جامعه را به عهده دارند و برای فرونشاندن غرایز طبیعی خویش، از هیچ جنایتی کوتاهی نمی کنند.این وضع و حال هنوز هم ادامه دارد و چه خون بیهوده که بر زمین ریخته نمی شود.امیر یمن هم اسیر جادوی نیکنامی است، انسانواره ای است، یک بعدی، حسود، خود خواه، نامجو و خونریز.قهرمانان سعدی موجوداتی وحشی، ابله، انسان ستیز و تهوع آورند.پادشاه بخشنده در یمن به دلیل نام جوئی، فرمان قتل انسان خیر و شریفی را صادر می کند.چنین موجودات انسان ستیزی نه قابل ستایش و نه سرمشق دیگران باید باشند.ادامه دارد. + نوشته شده در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 11:44 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:48

پروفسور دکتر گئورگ کلاوسبرگردانشین میم شینتعریف اکسپلیسیتی و امپلیسیتی۱ در فرم های مختلف تعریف باید از لحاظ معینی میان تعریف اکسپلیسیتی و امپلیسیتی تفاوت قائل شد.۲ در تعریف اکسپلیسیتی مفهوم مورد تعریف (معروف) در طرف راست معادله تعریف تک و تنها قرار می گیرد:یک دهقان زحمتکش = دهقانی که نیروی کار غیر را مورد استثمار قرار نمی دهد.۳ در تعریف امپلیسیتی اما مفهوم مورد تعریف (معروف) در طرف چپ معادله تعریف، همراه با مفاهیم دیگر مطرح می شود: برای توضیح تعریف امپلیسیتی ما استفاده از علامت جمع را امری شناخته شده فرض می کنیم و بر مبنای آن تفریق را به واسطه تعریف امپلیسیتی به مورد اجرا می گذاریم:(c - b = a) زمانی و فقط زمانی صدق می کندکه (a + b = c) باشد.۴ اما تعاریفی که بدین طریق انجام می یابند، مسئله زا هستند که در مثال زیر نشان داده می شود: مفهوم ضرب را شناخته شده فرض می کنیم و تقسیم را بر مبنای آن به واسطه تعریف امپلیسیتی به مورد اجرا می گذاریم:c/b = a زمانی و فقط زمانی صادق خواهد بود که (a • b = c) باشد.۵ اما این تعریف می بایستی غلط باشد.۶ چون از تعریف امپلیسیتی باید انتظار داشت که کلیه متغیرهای طرف چپ معادله تعریف با ارزش های طرف راست معادله تعریف مطابقت داشته باشند. ۷ اما در مثال بالا چنین نیست:الف اگر ما به عنوان مثال در طرف راست برای (c) صفر بگذاریم، آنگاه این معادله برای هر مقدار دلبخواهی که به (b) نسبت دهیم، درست خواهد بود.ب در حالی که اگر ما برای (b) صفر بگذاریم، طرف چپ معادله به یک مقدار نامعین (بی نهایت) تبدیل خواهد شد.۸ با گذار به زبان متائی، تعریف امپلیسیتی می تواند تحت شرایط معینی به تعریف اکسپلیسیتی تبدیل شود: مثلا در مثال سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 46 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 19:02

پروفسور دکتر گئورگ کلاوس برگردان شین میم شین ۱ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12972 ۲ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12977 ۳ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12981 ۴ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12985 ۵ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12988 ۶ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12991 ۷ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12994 ۸ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12999 پایان سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 42 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 19:02

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت پانزدهم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱الا گر جفاکاری اندیشه کنوفا پیش گیر و کرم پیشه کنمعنی تحت اللفظی:ای جفاکار، بیندیش و وفا وبخشندگی پیشه کن در دیالک تیک داد و بیداد شاهنامه فردوسی اما تعریف به کلی دیگری از داد و بیداد عرضه می شود که نه فقهی، بلکه علمی است.دیالک تیک داد و بیداد شاهنامه فردوسیمبتنی بر دیالک تیک داد و ستد است.بیداد (ظلم، ستم، بی عدالتی) به ستدی اطلاق می شود که داد درخوری را به دنبال نداردوبه زورگیری شباهت دارد.مثلاکسی برای دیگری کار می کند و به ازای کارش، مزد درخروی دریافت نمی کند.یعنی به عوض ستد درخور، به پشیزی دست به سر می شود.به زبان فردوسی بر چنین کسی، بیداد روا می شود.بدین طریقمظلوم نهخدا و ارباب برده دار و فئودال وسرمایه دار،بلکه زحمتکشان (بردگان، رعایا و کارگران و پیشه وران) محسوب می شوندوظالمنه زحمتکشان (بردگان، رعایا و کارگران و پیشه وران)،بلکه خدا و اربابان برده دار و فئودال و سرمایه دار.در این صورتجای دوئآلیسم وفا و جفارادیالک تیک داد وستددیالک تیک کار و مزدمی گیرد.ادامه دارد. + نوشته شده در شنبه چهارم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 6:38 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 42 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 19:02